یه سورپرایز خیلی باحال
امروز 25مرداد 93 است و من و بابایی متوجه یه اتفاق مهم زندگیمون افتادیم .........اونروز بود که فهمیدم زمان بدون توجه به ما و خیلی سریع در حال گذشتنه و باید قدر لحظه های در کنار هم بودنمون رو بدونیم .....................عزیز دلم امروز اولین دندون تو که دندون پیشین سمت راست تو از پایین بود در اومده و ما اینقدر ذوق زده بودیم که نمی دونستیم باید چیکار کنیم خداراشکر مامان بزرگت پیشمون بودن وبساط شادی و آش دندونی برای تو جیگرم به راه افتاد ........خیلی سریع به مادر جون و پدر جون خبر دادم اونا هم خیلی ذوق زده و خوشحال شدن و باورشون نمی شد که تو اینقدر زود بزرگ و آقا شدی و اونا هم بهمون خیلی تبریک گفتن و این تبریک گفتن ها ادامه داشت و من دور ا...
نویسنده :
اونایی که بی نهایت دوستدارن
22:18